فشرده شدن و ساییده شدن دندان ها به یکدیگر و صدا کردن آن ها از شدت خشم و غضب یا درد و عذاب، در پزشکی تشنج در عضلات فک به سبب درد و مرضی در موقع خواب که باعث به هم سوده شدن دندان ها و صدا کردن آن ها می شود
فشرده شدن و ساییده شدن دندان ها به یکدیگر و صدا کردن آن ها از شدت خشم و غضب یا درد و عذاب، در پزشکی تشنج در عضلات فک به سبب درد و مرضی در موقع خواب که باعث به هم سوده شدن دندان ها و صدا کردن آن ها می شود
دندان غرچه. ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری) بر اثر حملۀ مرضی یا بودن طفیلی و انگل در بدن. (از فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به دندان غرچه شود
دندان غرچه. ساییدن دندانها با صدای چندش آور به یکدیگر (بیشتر در خواب و گاه در بیداری) بر اثر حملۀ مرضی یا بودن طفیلی و انگل در بدن. (از فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به دندان غرچه شود
دندان خایی. احزاز. حریق. ساییده شدن دندانهای زبرین و زیرین به یکدیگر چنانکه دندانهای صاحب کرم معده در خواب و مانند آن. عمل فشرده شدن یا فشردن دندانها بر یکدیگر و برآمدن آواز از آن بر اثر خشم در بیداری و علامت کرم در معده، در خواب. در خراسان (گناباد) دندان غریچه گویند. (یادداشت مؤلف). دندان غروچه. دندان کروچه. صریرالاسنان. (از قانون ابن سینا). - دندان غرچه رفتن بر، دندان ساییدن بر. تحدم. احتدام. (یادداشت مؤلف). - دندان غرچه کردن، حرق. حروق. دندان ساییدن بر هم. دندان بسودن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ترکیب بالا شود
دندان خایی. احزاز. حریق. ساییده شدن دندانهای زبرین و زیرین به یکدیگر چنانکه دندانهای صاحب کرم معده در خواب و مانند آن. عمل فشرده شدن یا فشردن دندانها بر یکدیگر و برآمدن آواز از آن بر اثر خشم در بیداری و علامت کرم در معده، در خواب. در خراسان (گناباد) دندان غریچه گویند. (یادداشت مؤلف). دندان غروچه. دندان کروچه. صریرالاسنان. (از قانون ابن سینا). - دندان غرچه رفتن بر، دندان ساییدن بر. تحدم. احتدام. (یادداشت مؤلف). - دندان غرچه کردن، حرق. حروق. دندان ساییدن بر هم. دندان بسودن. (یادداشت مؤلف). رجوع به ترکیب بالا شود